نوشته شده توسط : Rozha

یه روز عشق گریش گرفته بود بلند و بی ریا داد زد:

 

من عشقم رو میخوام دلم تنگه براش

عقل فریاد زد:

هی شلوغش نکن اول ببین ارزشش رو داره؟

دل به عقل گفت راحتش بذار

بذار بهش ثابت کنه چقدر دوسش داره

یه دفعه یه صدایی از دور اومد

منطق گفت:

دوسش داشته باش اما نذار بفهمه چون اگه بفهمه

دلش میخواد لهت کنه...



:: بازدید از این مطلب : 167
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 / 11 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Rozha

 

آنگاه که غرور کسی را له میکنی

 

آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران میکنی

آنگاه که شمع امید کسی را خاموش میکنی

آنگاه که بنده ای را نادیده میگیری

آنگاه که حتی گوشت را میبندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی

آنگاه که خدا را میبینی و بنده خدارا نادیده میگیری

میخواهم بدانم:

دستانت را به سوی کدامین آسمان دراز میکنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟؟؟

 



:: بازدید از این مطلب : 184
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 / 11 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Rozha

سلام مهربونم! حالت خوبه

 

راستی یادم رفت تو همیشه حالت خوبه احتیاجی به سوال کردن نیست هرجا هستی خیالت هم راحته

هیچوقت نخواستی بفهمی یکی هنوزم دیوونته و منتظر واسه شنیدن حرفات حرفایی که یه روز بهم

میزدی! مطمئنم یکی دیگرو داری که باهاش حرف بزنی، یادش بخیر قبلا من بودم که به دردو دلات با

حوصله گوش میکردم ولی حالا زیاد واسم مهم نیست اصل حرفم اینه که تو بی وفایی!

نمیخوام چیزی بدونم از تو گله و شکایت ندارم اما از خودم و دلم خیلی شکایت دارم چون نتونستم

پیش خودم نگهت دارم تا برسم به مرزی بی نهایت...

وقتی بهت فکر میکنم ناخودآگاه فکرم میره سراغ لیلی و مجنون  راست میگن آدم هرچیزی رو که

آسون بدست بیاره آسون هم از دستش میده....

 

یه شب زیر بارون به خودم قول دادم که دیگه هرگز تو جاده عشق پا نذارم!

ما همچین قراری با هم نذاشته بودیم که با حرفا و رفتارامون واسه هم خاطره بد بسازیم ازت سوال کردم

چند وقته همدیگرو ندیدیم؟ تو سکوت کردی یادت نبود،گفتی نمیدونم....

یادته اشک تو چشام جمع شد؟!؟!

ما همه ی آدما همینطوری هستیم اول عشقمون تند میریم و فقط خودمون رو میبینیم ولی وسط

کار گیر میکنیم

شاید دلیل شکستن قلب هامون همینه و شاید من که

عاشق شدم گناه باشه و گناه کرده باشم....



:: بازدید از این مطلب : 197
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 / 11 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Rozha

 



:: بازدید از این مطلب : 172
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 / 11 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Rozha

 

 براستی چه سخت است خندان نگه داشتن لبها در زمان گریستن قلبها

 

و

تظاهر به خوشحالی در اوج غمگینی و چه دشوار و طاغت فرساست گذراندن

روزهای تنهائی و بی یاوری در حالی که وانمود میکنی هیچ چیز برایت مهم نیست

اما چه شیرین است

در خاموشی و تنهائی به حال خود گریستن.....



:: بازدید از این مطلب : 181
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 / 11 / 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد